دلم میخواست امروز پر از "تو " بود.دلم می خواست می رفتیم ناهار بیرون و بعدشم قدم می زدیم .بدون این که به این فکر کنیم که من امتحان دارم و تو کار داری.دلم میخواست می رفتیم همون گردباد ِ خودمون.دلم می خواست من از کارم جیم می زدم و تو هم به یه بهونه ای می زدی بیرون و توی ونک همدیگه رو می دیدیم ...
یاد اولین روزی افتادم که توی میدون ونک منو بدون لنز دیدی...با اون روسری سبز.من دستتو می کشیدم که بریم اما تو تکون نمی خوردی و فقط می گفتی : جدی می گم..جدی می گم...جشمات خیلی خوشگله این طوری!!
...
کاش اینقدر همه چیز به هم گره نخورده بود و پیچیده نشده بود. کاش مثل همه ی آدم های نرمال دنیا نمی گفتیم که "امروز کار داریم...بذاریم برای بعد!".
دلم عجیب امروز رو ..اون جوری که نیست...میخواد!
دلم عجیب امروز رو ..اون جوری که نیست...میخواست!
سالگرد ازدواجتون مبارک
مبارک؟...نمیدونم!