Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

این روزای کش دار و طولانی...این روزای به شماره افتاده..این روزای

ساعت ۶.خانه


ـصبح به خیر

ـ صبح به خیر



ساعت ۷.گاندی


ـمواظب خودت باش

ـ تو هم.



ساعت ۸:۳۰.   خانه.دوباره.


سلام.خسته نباشی.

ـ سلام.تو هم.

ـ کلاس خوب بود؟

ـاره.الان شام می خوری؟

ـ اره مرسی.یه کم پیشم بشین.

ـ باشه.

...


ساعت ۹.

ـمرسی.خوشمزه بود.

ـ خواهش می کنم.



ساعت ۱۰.

ـ من میرم یه کم کتاب بخونم و بعدش  می خوابم.

ـ باشه.شب به خیر.

ـ شب به خیر


 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


پ.ن.۱.نترسید...نترسید...ما همه خسته هستیم!


پ.ن.۲.قراره امروز...مثه اون وقتا چسبید.و مثه اون وقتا وقتی خدافظی کردی..بغضم گرفت و دلم میخواست برگردی.


پ.ن.۳.این روزای کش دار و طولانی...این روزای به شماره افتاده..این روزای تنهایی...


پ.ن.۴.دوست دارم تبعید شم عسلویه!


پ.ن.۵ .یه روز از همین روزا...خودمو می ذارم توی جیبم و می رم یه جای دوووور...


پ.ن.۶.ویار ترجمه ی کتاب دارم!




 

نظرات 1 + ارسال نظر
نازی 1389/02/22 ساعت 13:14

چقدر سرد باران . یه بارون سرد .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد