می ماسم...همه ی اضطراب ِ دنیا میاد توی دستام..وقتی می بینم که تو حتی از من نمی پرسی که "باران خوبی؟"...که انگار سیگار ِ ساعت ِ شش صبح طبیعی ترین اتفاق دنیاست برای تو که بدون نیم نگاه از کنارش رد می شی...
نترس عزیزم.من گله نخواهم کرد دیگه.
نترس..من حرف نخواهم زد دیگه...
نترس...من روزهامو به خاطر غم های "هورمونی" ِ فیزیکی مسخره ی پریودیک خراب
نخواهم کرد...نترس...تا بعد از ظهر خوب خواهم شد
نترس..اما بپرس
بذار دروغ بگم که "خوبم"...بذار دروغ بگم که :"خسته ام"...اما تو بپرس
بذار فکر کنم که کنارتم..خوب نیستم...اما تو منو می بینی...
قلب آدم ها توی دستاشونه ... دنیا خیلی سنگینه ، اضطراب همه ی دنیا سنگین تر ... مراقب قلبت باش