Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

comme une aubergine

کاش می شد گذاشت اش توی سبد و کلی بهش نمک زد...تا همه ی تلخی هاش قطره قطره بیان بیرون...





____________________________________________________


پ.ن.1.بچه که بودم مادر بزرگم ، یه همسایه داشت  که  همیشه فکر می کردم اسمش "بادمجونه!". چند وقت پیش از مادر بزرگم پرسیدم:" راستی بادمجون خانم چی شد؟" ..مادربزرگم اونقدر خندید که اشک از چشماش اومد.!..تازه فهمیدم اسم خانومه "بادام خانم " بوده که بعضی ها که خیلی دوسش داشتند صداش می کردند"بادام جون"!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد