کله ی ظهر بود و ما دو تا بودیم و رفتیم توی سینما و فقط ما دو نفر بودیم و نشستیم و پاهایمان را روی صندلی ِ جلویی گذاشتیم و چیپس خوردیم و فیلم را با همه ی مزخرفی اش نقد کردیم و تو فیلم را دوست داشتی و بعد از آن هم بار ها گفتی که آن فیلم را دوست داشتی و من مدام می گفتم ژیان ماشین نمی شود و فیلم ایرانی ، فیلم!
***
من و تو 1 ، دارد همان فیلم را نشان می دهد و من در خانه ام و یک نفرم و نشسته ام و پاهایم را روی میز کوچک ِ روبروی مبل گذاشته ام و هیچ نمی خورم و مدام صحنه های فیلم، حرف های مان را یادم می آورد و فیلم را دوست دارم و دیگر برای ام مهم نیست که ژیان ماشین است یا گلزار بازیگر یا فیلم ایرانی ، فیلم....و هی کاش و کاش و کاش که یک بار...یک بار..فقط یک بار دیگر برگردی و برویم و فیلم ببینیم و حرف بزنیم .من و خودت.فقط.
_____________________________
پ.ن.1.همه ی روز ، نرگس.
تنها کاش می ماند . . . همه چی از یاد ادم می ره مگه یادش که همیشه یادش. . . .