این داستان دخترکی ست که یازده انگشت داشت.و نه تنها یازده انگشت ، که یازده ناخن.و تازه فکرش را بکن که همه ی آن ها هم همراهش نبودند.یکی از انگشت های اش ، پیش یک مرد بود.یک مرد که یازده انگشت داشت..و نه تنها یازده انگشت...که یازده ناخن
__________________________________________________________
پ.ن.2.واقعا به چی فکر می کرده؟!
پ.ن.3. این نقاشیه هم ضمیمه اش بود! نمیدونم کار ِ نقاش این قدر خوب بوده در آفرینش این خط خطی ها ، یا کار ِ اپلیکیشن اش؟؟
شاید به قصه ای دور٬
در گذشته ای دور یا آینده ای دور.
شاید هم به هیچ چیز فکر نمی کرده!
شایدم هیچ کدوم.
اصلا نمیفهمم !!!!!
منم همین طور!!!!!!
آدم جالب و خطرناکی بوده حتماْ.