Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

هست

یک چیزهایی توی خانه تغییر کرده است ...یک چیزهایی که فکر نمی کردم حالا حالا ها عوض شوند...یک چیزها و یک لحظه های ساده و پیش پا افتاده ای.یک نگاه ها یی... یک نوازش هایی...یک دست روی دست گذاشتن هایی...یک وابسته بودن هایی...یک از ترس به تو پناه آوردن هایی...یک دست ات را بغل کردن و خوابیدن هایی...



  تغییر ِ جمعه هایی   که  توی آشپزخانه می گذراندم و مجبور بودم برای کل هفته غذا درست کنم و توی تمام آن مدت به هزار و شش چیز فکر می کردم و اگر سر کسی را هم توی  یکی از اتاق  ها می بریدند...نمیشنیدم...و  انگار من تنها ادم روی زمین بودم  با  خرد کردن پیاز و تفت دادن  مرغ و گوشت و ..


و حالا توی  تمام این مدت یک نفر روی صندلی  کنارپنجره می ایستد  و با چشم های اش دنبال ات می کند و هراز گاهی صدای ات  می کند که یعنی «من هستم!»...


و همین «هستن»...همین «هستن»...




نظرات 3 + ارسال نظر

می شه گفت بهت حسودیم می شه باران :)

سین الف 1391/11/14 ساعت 21:44 http://30notes.blogfa.com

این ، شیرین ترین حضور دنیاست. ساخته شده برای این که عاشق کند همه را ، بودنش یک طور خاصی ست که نمی شود به نبودنش حتی فکر کرد.

مینروا 1393/01/01 ساعت 20:57

:حسودی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد