Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

این دو چیز ِ این روزهای من

این اسپاتیفای برام شده مثل یه استخر که هرروز صبح با هیولاهام می پریم توش و شنا می کنیم و شنا می کنیم و شنا می کنیم و شنا می کنیم...


انگار نه انگار که مدارک باید ترجمه شن و برم سراغ حساب بانکی و شیش هفته است نقاشی نکردم و بیست روز دیگه وقت سفارت دارم و باید فرانسه بخونم و واکسن ترنج مونده و  ...



گاهی ادم بی خیال و خر می شه.الان ازون گاهی های منه. ..


 پ.ن.1. وقتی دارم شنا می کنم  از بس بهم آشغال ِ کارهای ناتموم  چسبیده  همه اش احساس می کنم دارم می رم ته آب.بی لذت شنا می کنم اما دلیل نمی شه که نکنم. با این همه باز هم من و هیولاهام شنا می کنیم و شنا می کنیم و شنا می کنیم...اصلا لذت نمی بریم که نمی بریم.مگه همه چی باید با لذت باشه؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد