خواستم بگویم که هوا یک طور ِ خاص و خرکی خوب است و انگار زرد است و شاید هم کرم.و هیچ کس توی شرکت نیست و صدای باران دارد توی کانال کولر بیداد می کند و خدمتکار شرکت عود روشن کرده است و من در ِ اتاق را بسته ام و لای پنجره را باز کرده ام و یواشکی به حالت ِ خیلی زیر پوستی در این پاییز ، پای ِ میز سیگار می کشم تا اگر امروز مُردم ، با این هوا ناکام از دنیا نرفته باشم ! و از ترس ِ دیده شدن ، سیگار نیمه ام را می اندازم توی حیاط و توی این فکرم که بزنم زیر ِ همه چیز و بزنم به خیابان وزرا و از ساعی بروم توی ولیعصر و همان جا خودکشی کنم و از دست این هوا هم راحت شوم! پای همه چیزش هم هستم!..حتی پاییزش!
به نظرم باید اسم وبلاگتو بزاری www.havashenasi.blogsky.com
بهش فکر می کنم.باور کن.:)
پای همه چیزش هستی؟حتا پاییزش؟حتا .....؟آخ اگه