Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

دروغ ِ عملی!

مجبور شدم بابت ِ عمل به مادرک دروغ بگویم.از یک طرف حوصله ی اصرار های اش برای رفتنم به خانه شان بعد از عمل و قیافه گرفتن های آقای نویسنده و نیامدن اش  و بگیر و ببند توی آن حال را نداشتم ، از طرفی هم دلم نمی خواست حالا که بابا تازه از رختخواب بلند شده و روحیه ی مادرک بهتر شده دوباره بساط ِ دارو و آه و ناله آن جا به راه شود.مثل سگ می ترسم از دوروز ِ بعد از عمل و این که حتما باید کسی پیشم باشد و چیزهای مقوی بخورم...اما این ترس را به جنگ اعصابی که ممکن است به راه بیفتد ترجیح می دهم.چند بار با تاکید از دکتر پرسیدم که :"می تونم تنها باشم  و تنهایی از پس اش بر میام ؟.." که دکتر بالاخره با تعجب پرسید:" خانواده ات خارج ان؟"...کمی به حرف اش فکر کردم  و گفتم:" شاید خارج از درک ِ حال و روز ِ من!".که به گمانم نفهمید چون سرش را پایین انداخت و گفت:" اگر بخوای می تونم ترتیبی بدم که یک روز بستری باشی..".مادرک انگار که به اش وحی شده باشد دیشب زنگ زد که:" چی شد؟..وقت عمل گرفتی؟" .دروغ به این بزرگی سخت بود.اما چشم هایم را بستم و سریع گفتم:" نه..دکتر داره می ره سفر..می افته عملم برای مهر..نگران نباش"..و زود تر از همیشه خداحافظی کردم.

باید این دوروز را آشپزی کنم و خرید کنم و همه چیز را توی یخچال آماده بگذارم .از مسخره گی ِ این دروغ و علت اش خنده ام می گیرد.چه می شود کرد؟ آدم باید پای ِ غلط کردن های اضافی ِ زنده گی اش بایستد و هیچ کس را هم به زحمت نیندازد!


نظرات 2 + ارسال نظر
سما 1391/06/07 ساعت 23:17

چقدر فرق هست بین عمل تو و عمل من
به منم گفتن باید حتما تا 3 روز استراحت کنی و یکی پیشت باشه...اما کی... به کی بگم عمل دارم
خودم انداختمش عقب فعلا
مراقب باش غریبه!

فنجون 1391/06/08 ساعت 13:26 http://embrasser.blogfa.com

هی دختر شجاع ....
از همین الان مبارکه.

باران من میتونم پنج شنبه و جمعه بیام برا مثلا پرستاری اما شرط داره!!!

اول اینکه گربه مربه تا ده فرسخی تو کار نباشه ... والا پس میوفتم و یکی باید بیاد منو جمع کنه.

دوم اینکه خیلی کبود و خونی نباشی، اخه من فشارم سریع میوفته. یا مثلا" یه ماسک بزنی که من نبینم.

این دو مورد بالا حل شه بقیه اش از نظر من اکیه. در خدمتم

فنجون جون شما با این حالت...بگردم یکی و پیدا کنم کلا مواظب تو باشه:))))
خب ادم سالم و بی گربه میخوای بیا امروز بریم بگردیم ...چه کاریه با این حال ات بیای فردا:)))) ممنونم از پیشنهادت.خودم از پس اش بر میام(شکلک مرگ از ترس)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد