Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

بوی دردناک

خانم "میم" را جن ها محاصره کرده اند.انگار هم زمان با عمل ِ من ..ایشان هم عمل ِ سختی روی روان شان داشته اند.من را که نگاه می کنند انگار رعشه به جان شان می افتد .امروز هم که یک دفعه فریاد زدند:" باران دو روزه اومدی...داری گند می زنی به کار های من"!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

البته ایشان از همان اول هم چشم دیدن من را نداشتند و  من همیشه مثل سوزن توی چشم شان بودم. ولی خب مدتی بود که بنا بر مصلحت ( از دید خودشان) با من صلح کرده بودند.من کلا با "صلح" مشکلی ندارم ..چه مصلحتی باشد چه صمیمانه...اما انگار ایشان بد جوری دارند از وجود" جدید" من اذیت می شوند.یک حس خطرناکی به من می گوید که همان طور که برای دفاع از   قرار داد ِ من و خراب کردن ِ آقای "ی" خودش را به آب و آتش زد...برای منافع خودش هم ممکن است همچین کاری با من بکند.

این که فضای محل کارم بوی گند بدهد درد ندارد.ولی بوی گند ِ یک اتاق ِ دو نفره.. تیر می کشد!


 پ.ن.1.بله "بو" درد دارد...بله "بو" تیر می کشد..

پ.ن.2.صورت ِ جدیدم بد شگون است ریمیا!:-(

نظرات 1 + ارسال نظر
فنجون 1391/06/31 ساعت 22:01 http://embrasser.blogfa.com

در مورد پ ن 2 ... هیچ چیزی بد شگون نیست ... مخصوصا صورت قشنگ تو ... بیخودکی انرژی منفی جذب خودت نکن لدفن

لدفن؟:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد