Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

rain drop

 یکی از بازی هایی که توی لوناپارک های معروف این دوره و زمانه ساخته اند ، Top Drop است.( اسم فارسی اش را نمی دانم.شاید چیزی شبیه به "ازون بالا بیفت پایین" ...یا "ازون بالا بنداز ما رو پایین"..یا "سقوط در صعود" یا نمی دانم چی).توی این پارک ارم ِ خودمان هم چند بار نسخه ی به تمسخر گرفته شده اش را ملاحظه کرده ام از دور.این طوری است که تعدادی آدم سوار ِ چند تا صندلی می شوند و مسافت خیلی زیادی را آرام آرام می روند بالا و بعد یک دفعه با سرعت ِ خیلی خیلی زیاد "ول" می شوند پایین!..می گویم "ول" و نمی گویم "رها" چون آن قدر سریع اتفاق می افتد که حیف ِ کلمه ی "رهایی" است."رهایی" آرام آرام است.شمرده شمرده است.گاماس گاماس است..مثل مرگ است.من مطمئنم آدم یک دفعه نمی میرد.آدم "ول" نمی شود توی مرگ.آن لحظه ی آخر همه چیز آرام آرام تمام می شود و آرام آرام آدم "رها" می شود. 


این ها را گفتم که بگویم  این روزها دلتنگی هایم شبیه همین "تاپ دراپ" است.دلتنگ می شوم و می شوم و می شوم و می شوم..و یک دفعه و توی یک لحظه "ول" می شوم و دیگر هیچ چیز برایم مهم نیست! باز این را گفتم که بدانید اگر حرفی می زنم همان لحظه است و بعدش را تضمین نمی کنم و  من همیشه پاییز ها این طورم و خلاصه که باورم نکنید دوستان جان ، مخاطب ِ خاص جان !

نظرات 5 + ارسال نظر
میم 1391/08/21 ساعت 15:29 http://gahivaghtaa.blogfa.com

امیدوارم به زودی دلتنگیهات به پایان برسند و همهء چیزهایی که دلتنگشانی را ببینی به زودی

منم امیدوارم" فقط" و این تنها کاریه که ازم بر میاد!:)

ذوستم جان میگذرد به هر ترتیب...

:)

فنجون 1391/08/22 ساعت 11:04 http://embrasser.blogfa.com

هی باراااااااااااان
من اینجا واستادم، هر وخ خواستی خودتو ول کنی ، بگو بگیرمت مشروط به اینکه تو جیب و کیفت گربه قایم نکرده باشی!

من جرات سوار شدن بازیه رو نداشتم ... حالا چه رهایی باشه چه غیر اون ... این همه استرس واسه چند ثانیه رهایی !!! عمرا ...

تئاتر چطور بود؟ هفت شب مهمان ناخوانده رو دیدی؟؟

اگه یه روز "رها" شم...به پایین نمی رسم که کسی منو بگیره یا نگیره..تو اما حواست بعد از من به ترنجم باشه..هیشششششششششکی مثه تو نمی تونه بعد از من ازش نگهداری کنه..اینو بنویسم توی وصیت ام؟

تاتر خوب بود."بیست" می دم به نمایشنامه نویس.."ده" می دم به کارگردان."پنج" می دم به بازیگرا:(

هفت شب رو ندیدم...ببینم؟

چقدر این تعبیرتو دوست داشتم
یه وقتائی دلتنگی همین طوریه که تو گفتی
همچین ته دلتو خالی می کنه که نمی دونی باید چکار کنی

همچین تموم می کنه آدم رو که آدم می شه "غیر ِ آدم"!

فنجون 1391/08/22 ساعت 14:09 http://embrasser.blogfa.com

وییییییییی ... نکنه میخوای با این وصیت منو هم ؛رها؛ کنی؟؟؟؟

واه واه واه گربه پشم و پیلی ِ تنبل ِ لوس ِ عرق خور !
اصن بیا گربه های محله رو نیگا ، همه واسه خودشون ببری شدن!

هفت شب رو نرفتم هنوز اما پرتقال فروش خیلی دوست داره بریم ... میگن تا 2 آذر هست ... اگه رفتیم حتما بهت میگم چطوریه. البته من خیلی حرفه ای نیستم برا نمره دادن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد