Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

سپی سرش را کرده توی مانیتور و با اخم دارد یک فرمول شش خطی توی اکسل می نویسد.می گویم:" تایم ایروبیک باشگاه انقلاب چه جوریاست؟"...بدون این که کوچک ترین حرکتی کند ، همان طور اخمالو و زل زده به مانیتور می گوید:" دو تا سه...چهار تا پنج...لزبینا...یکی هم هفت تا هشت!" .فکر می کنم آن کلمه ی آن وسط یک اصطلاح اکسلی بوده که مابین حرف اش پرانده.می گویم:" دو تا سه که نه..چهار تا پنج هم نه...هفت تا هشت هم نه دیره.یعنی نمی تونم برم پس؟".باز با همان اخم و قیافه می گوید:" چرا دیگه..می مونه تایم لزبینا...اون بهت می خوره..ششه تا هفت"

سنسور ِ عکس العمل ام دی اکتیو شده از آن موقع!


نظرات 3 + ارسال نظر
سارا 1392/05/02 ساعت 18:47 http://haleman1.blogsky.com


یه سری بزن ُحالا شاید خوب باشه

مرمر 1392/05/05 ساعت 12:59

هنوز تصمیم نگرفتی بری ؟؟‌

راستش کنجکاوی داره منو میکشه:)))

مرمر 1392/05/05 ساعت 16:22

منم همینطور اصلا امنیت داره رفتنش ؟

امنیت واسه ما یا اونا؟؛)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد