Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

اولین روز ِنارنجی ِ شاد ِ‌هفته

هفته ام شروع می شود با این  که قوانین مهاجرتی ِ آن خراب شده ای که قرار است بروم تغییر کرده و این قانون شامل یک عده ی محدودی از انسان ها می شود که من هم جزوشان هستم.این یعنی این که از همین خود ِ‌امروز باید بیفتم دنبال ِ یک مدرک ِ زهرماری و ادا و اصول های دُم ِ‌ماری. از اول اش هم نباید زنده گی ام را مچل ِ این عوضی ها می کردم.باید پول می دادم و با قایق می رفتم کریسمس و یا می مردم و یا وضع  ام به هر حال بهتر از این بود. همزمان هم این دخترک نشسته زیر گوشم هی می خواند که میدانی عاشقانه ترین لحظه ی دنیا آن است که بنشینی و با شوووووووهرت اسمی برای بچه تان انتخاب کنید!..این منم و دارم بالا می آورم از فکر این همه بچه دار شدن های مداوم و آی لاو یو پی ام سی! 

حوصله ی کثیف ام هم از همین الان دارد سر می رود از این که بشنوم نرگس دوباره دیشب مست بوده و با کی خوابیده.حالم از آن آدم های معروفی که دور و برش را گرفته اند هم به هم می خورد.دوست دارم با تپانچه شلیک کنم توی زانوی ِ آقای میم که مدام می خواهد کوکایین بکند توی دماغ ِ ما!مرتیکه ی خر فکر کرده نمی دانم که با سبزها چه کرد آن سال!عکس اش را هم دارم مردک ِ بی همه چیز. نرگس هم مشاعرش را پاک از دست داده. سرویس ِ تلاش بیهوده برای فکر نکردن به چیزهایی هم هستم که هیییچ موفقیتی حاصل نمی شود. حالت ِ گند و گهی بهم دست می دهد وقتی نازی به پسر عموی اش می گوید برای اش وام "پنج میلیونی" جور کند و پسر عموی ِ عوضی اش عوض این که دخترکم را آرام کند و بگوید" چشم" زنگ می زند به بانک و می گوید :" نازی سودش سی درصده ها!!" فاک یو آل که یعنی شما پنج میلیون نمی خواهید و ندارید که به دخترک کمک کنید؟ که دست نازی را می کشم و می گویم "ولش کن یه کاریش می کنیم!"...چه کاری؟ من ِ خودم آویزان چه کارش می توانم بکنم.دو شنبه تولد ف است و هنوز نمی دانم چی باید بخرم.صبر کن...ف نیست!...تولد نمی گیریم امسال پس؟...جودی کارت عروسی فرستاده!..فاک فاک فاک به همه ی خاطره های ام با تو که ف را له کردند و تو دنبال دی جی عروسی ات هستی خر! نه من امشب پارتی ح نمی روم چون حالم دارد از فراموش کردن های این مدلی ام به هم می خورد.می گوید کجا بودی می گویم همان جایی که وقتی خراب و درب و داغانم می روم.می گوید وقتی هم خوبی همان جا می روی!..یا می گویم شنبه ها این طور...می گوید این طرف هرروز آن طور. استاد شلیک توی مغز است. فاصله ی بعد از نقطه را یادم نرود. این جا هم توی آفیس اول هفته ای پر است از حرف ِ‌مفت.حرام زاده ها توکیو را انتخاب کردند که سوپر غیش است. بروند به جهنم بابا. مادرید را می توانستند نجات دهند خاک بر سر ها. یا ترکیه لااقل. سوریه را هم با خاک یکسان کنند برود پی کارش. من نمی دانم این یو انی ها چه غلطی می کنند پس. شش برابر ما حقوق می گیرند فقط دک و پز دارند. تحقیق چی کشک چی! اولاند اگر همین طوری به زر زر ادامه بدهد نه پای ام را می گذارم توی خاک شان نه می گذارم نینو برگردد! به همین برکت قسم! حالا کارمان کم بود این ام کا ها هم باید گورشان را گم کنند بروند یک جای دیگر.  

 بروم سرم را بگذارم یک جایی بمیرم تا این هفته هم سر شود شاید هفته ی بعد خوشحال تر باشم.

نظرات 7 + ارسال نظر
سارا 1392/06/17 ساعت 11:34 http://haleman1.blogsky.com

عنوانتو خوندم کلی ذوق کردم ولی بعدش...

کاش پول داشتم به نازی میدادم:((((

پول مشکلش هست..اما پول مشکلش نیست!

نوشین 1392/06/17 ساعت 12:14 http://nooshnameh.blogfa.om

لبخند ماه 1392/06/17 ساعت 13:04

دارم می خونمت. از همون اول و الان رسیدم به آبان 91
همون عمقی که گفتم منو می کشونه و انگار دست خودم نیست!
دلم خواست همون دختر ِ تنهای پارک ایرانشهر بودم و میومدم می نشستم کنارت و می شنیدمت... خیلی دلم خواست!

شاید یه روز نشستیم

سکوت ممتد شدم فهمیدم تولد ف هست دوشنبه...
روحش غرق آرامش

شب زاد 1392/06/17 ساعت 20:47 http://unknowncr.blogfa.com

تولد ف ات مبارک.شاید آن طرف تولد خیلی بهتر از مال ما زمینی ها باشد.خوب شو گلم.خوب شو

دختر نارنج و ترنج 1392/06/18 ساعت 16:03

فدای غُر زدن ها و حتی گند اخلاق شدنت بشم من.. همین که هستی و می نویسی و حتی فحش می دی خیلیییییییییییی بهتر از اون سکوتته....
باش باران. حتی با غُر....

گاهی از دست های نازنین غر و فحش هم کاری بر نمیاد

[ بدون نام ] 1392/06/21 ساعت 00:51

همه حرف هایی که گفتی، درست و غلط .. کلی حرف دارند. اما یک سوال جدی بپرسم .. خب جودی هم یک انسان است با همه مشخصه های انسانی که توی فضایی به دنیا اومده و بزرگ شده و داره زندگی می کنه که پر از قاعده های عجیب و گیج کننده است. سوال هم پیشکش!

شما اگر می دونستید که جودی با من و نازی و ف چه شب و روزهایی داشته و کجا ها بودیم و چه کردیم...بعد حق می دادین به نازی و مادر ف که انتظار داشته باشند لااقل برای عروسی گرفتن کمی درنگ کنند.
سوالتون هم که...درکار نبود!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد