Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

Frida`s plastic world

I paint my own reality.I paint bcuz I need to. I paint whatever passes through my head without any other considerationIiI II

دوباره انگار زنده گی معنی پیدا می کند. انگیزه های ات برای ادامه دادن یک دفعه از زیر آوار جان سالم به در می برند و زنده بیرون می آیند. دوباره فکر می کنی که می توانی برنامه ریزی کنی و ادامه دهی. یک دفعه گلوی ات از خفه گی رها می شود. خسته گی ِ چشم های ات از بار ِ اشک در می رود. قلب ات دوباره طوری می زند که ضربان اش را می شنوی و لبخندت می آید. روزنه های پوست ات باز می شوند و انگار نفس می کشند سلول های ات. فکر می کنی دنیا آن قدرها هم تنگ و کوچک نیست و هم بزرگ است و هم توی مشت ات. همه ی آدم های آزاردهنده ی دور و برت توی سرت مهربان و غیر آزاردهنده به نظر می آیند یک دفعه و هیچ چیزی دور و بر روی مخ ات نیست. یک دفعه اعتماد به نفس به باد رفته ات برمی گردد سر جای اش. حس می کنی می توانی چهل صفحه نمایش حفظ نکرده ات را برای دو هفته ی بعد حفظ کنی. احساس زشتی نمی کنی که موهای ات توی مهمانی نیم سانت است و براشینگ نکرده ای. احساس به درد نخور بودن نمی کنی و برعکس فکر می کنی که خیلی هم مفیدی...


همه ی این ها و همه ی خیلی بیشترش بعد از دوساعت مشغولیت به پدیده ای به نام ورزش اتفاق می افتد برای یک زن چون منی که منم.


سوالی سخت جدی:  آن زن های دنیا که ورزش نمی کنند با حس های گند و "گاف" و ه و "گاو" شان، با یائسگی ِ مغزی شان، با حرکات ِ بورس وار ِ هورمون های شان، با احساسات ِ زنانه شان، چه غلطی می کنند به راستی؟! باید این حس ها را عرق کرد وگرنه پس چه کرد؟؟

نظرات 13 + ارسال نظر
فرزانه 1393/03/12 ساعت 07:35

مطمئنی فقط ورزش کردی

بلی. بالا و پایین پریدن با موزیک

مرمر 1393/03/12 ساعت 09:21

به به
بالاخره باران
لامصب این ورزش بدجور اعتماد به نفس میده به آدم

کامشین 1393/03/12 ساعت 10:00

فکر کنم به خوردن پناه ببرند.
خیلی برات خوشحالم.

مهسا 1393/03/12 ساعت 10:08

خوشحالم که بهتری باران جون ورزشکارم :*

دریا 1393/03/12 ساعت 10:54

راستش باران خیلی خوشحالم که بعد از مدتها پر شدی از این همه حس خوب.راستش من یک بار رفتم کلاس ایروبیک ثبت نام کردم اینقدر بهم سخت گذشت و اینقدر بد بودکه نه تنها تا آخر دوره ادامه ندادم بلکه فکر کردم همه کلاسهای ورزش انطوریه.این بود که به جرگه ْآن زنهای دنیا...ْ پیوستم.!!!!!

زود قضاوت کردی. خیلی زود. آخه زن های دنیا با یه جلسه باید جا بزنن؟؟؟

رها 1393/03/12 ساعت 12:29 http://rahaomidvar.blogfa.com

من تجربه شکست در دو دوره ایروبیک رو دارم ! رقص رو امتحان کردم بهتر بود و الان دارم به زومبا فکر می کنم:)) برای من تنبل و فراری از حرکات طاقت فرسا، زومبا جواب میده احتمالن :))

بنده دقیقا این پست رو بعد از دو ساعت زومبا به نگارش در آوردم!!! بعلی...بعلی. حتی سی دی هاشم اومده انگار

لطفا به وبلاگ من سر بزنید
خوشحال می شم

ورزش مخدر بی نظیریه و صد حیف که فعلأ به علت آسیب زانو ازش محرومم.من اگه یه روز ورزش نمی کردم مثله معتادی میشدم که خماری میکشه و الان ماههاست که تو خماریم!
فکر کن وقتی هم خوب بشم بهترین ورزش برام شناست که بلد نیستم و از آب می ترسم...

آخ آخ آخ. دیدی مواظب نبودی؟:(...شنا که بهترینه. غر نداره

اون زنهایی که از سر تنبلی ورزش نمی کنن رو نمیدونم ولی اونایی که مثل من مصدومن حال گهشون روزی هزاربار میاد سراغشون و میرن یه لگد نثار تردمیل و دمبل و هالترشون می کنن تا خوب بشن ولی نمیشن!
میدونی شرایط وقتی بغرنج میشه که همسرت یه ورزشکار حرفه ای باشه و هر روز بره تمرین

خفه ش کنیم؟
بهتر می شی و دوباره شروع می کنی. ورزش ورزشه...فرقی نداره چی باشه. اون قیافه تو هم درس کن.

sarbehava 1393/03/13 ساعت 13:29

وات؟

سهیلا 1393/03/15 ساعت 23:05 http://nanehadi.blogsky.com/

لپ مطلب رو کشیدی باران عزیز

من یوگا می رم وعالیه
باید ورزش کرد خیلی حس خوبیه

سیمین 1393/03/17 ساعت 11:41

چه عالی!
تصویر آن جوانه در ذهنم نشست که آرام آرام، از میان سپیدی برف، سر بلند کرد و به آفتاب خندید!

حس های خوبت ماندگار...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد